..شیدستان.. شریف ..

..سرزمین روشنایی..بسوی صلح.آزادی.دموکراسی.وجامعه مدنی..

..شیدستان.. شریف ..

..سرزمین روشنایی..بسوی صلح.آزادی.دموکراسی.وجامعه مدنی..

یادآوری۲

 ۱۹آذرماه۱۳۸۸مصادف باشصت ویکمین سالروز تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر است...  

اعلامیه یی که ۶۱سال از تصویب آن میگذرد .. اما در بعضی از کشورها که انگار در کره ی زمین نیستند خبری از آن نیست. شاید بعد گذشت ۹۹سال از تصویب آن بلاخره مجبور به پذیرش آن ذر حق مردم خود شوند. 

در روزدهم دسامبر ۱۹۴۸(نوزدهم آذر ۱۳۲۷) مجمع عمومی سازمان ملل متحد اعلامیه جهانی حقوق بشر را تصویب کرد. مجمع از اعضا خواست مفاد این اعلامیه را به نحو ممکن به اطلاع همگان برسانند و در مدارس و موسسات آموزشی مورد مطالعه و بررسی قرار دهند.. به این امید که این حقوق و آزادیها بتدریج در جهار گوشه جهان گسترش یابد..   

تا ۱۹آذرماه  جهت یادآوری این سی ماده را در اینجا قرار میدهم 

با درود به آنانی که این حقوق را به ابناء بشر ارزانی داشتند.. وبا نفرین بر آنانی که این حقوق را ظالمانه از مردم خود سلب کرده و میکنند...

مقدمه

از آنجا که شناسایی حیثیت ذاتی کلیه اعضای خانواده بشری و حقوق یکسان و انتقال نا پذیر آنان اساس آزادی ، عدالت و صلح را در جهان تشکیل می دهد.از آنجا که عدم شناسایی و تحقیر حقوق بشر منتهی به اعمال  وحشیانه ای گردیده است که روح بشریت را به عصیان واداشته و ظهور دنیایی که در آن افراد بشر در بیان عقیده آزاد واز ترس و فقر فارغ باشد به عنوان بالاترین آمال بشر اعلام شده  است ، از آنجا که اساسا حقوق انسانی را باید با اجرای  قانون حمایت کرد تا بشر به عنوان آخرین علاج به قیام بر ضد ظلم و فشار مجبور نگردد. از آنجا که لازم است توسعه روابط دوستانه بین الملل را مورد تشویق قرار داد ،

ماده 1
تمام افراد بشر آزاد به دنیا می آیند و از لحاظ حیثیت و حقوق با هم برابرند . همه دارای عقل و وجدان می باشند و باید نسبت به یکدیگر با روح برادری رفتار کنند .

ماده 2
هر کس می تواند بدون هیچ گونه تمایز ، خصوصا از حیث نژاد ، رنگ ، جنس ، زبان ، مذهب ، عقیده سیاسی یا هر عقیده دیگر و همچنین ملیت ، وضع اجتماعی ، ثروت ، ولادت یا هر موقعیت  دیگر ، از تمام حقوق و کلیه آزادی هایی که در اعلامیه حاضر ذکر شده است ، بهره مند گردد. به علاوه هیچ تبعیضی به عمل نخواهد آمد که مبتنی بر وضع سیاسی ، اداری و قضایی یا بین المللی کشور یا سرزمینی باشد که شخص به آن تعلق دارد . گواه این کشور مستقل ، تحت قیمومیت یا غیر خود مختار بوده یا حاکمیت آن به شکل محدودی شده  باشد.

ماده 3
هر کس حق زندگی ، آزادی و امنیت شخصی دارد .

ماده 4
احدی را نمی توان در بردگی نگه داشت و داد و ستد بردگان به هر شکلی که باشد ممنوع  است.

ماده 5
احدی  را نمی توان تحت شکنجه یا مجازات یا رفتاری قرار داد که ظالمانه و یا بر خلاف انسانیت و شئون بشری یا موهن باشد.

ماده 6
هر کس حق دارد که شخصیت حقوق او در همه جا به عنوان یک انسان در مقابل قانون شناخته شود.

ماده 7
همه در برابر قانون ، مساوی هستند و حق دارند بدون تبعیض و بالسویه از حمایت قانون برخوردار شوند.همه حق دارند در مقابل هر تبعیضی که ناقض اعلامیه حاضر باشد و بر علیه هر تحریکی که برای چنین تبعیضی به عمل آید به طور تساوی از حمایت قانون بهره مند شوند.

ماده 8
در برابری اعمالی که حقوق اساسی فرد را مورد تجاوز قرار بدهد و آن حقوق به وسیله قانون اساسی یا قانون دیگری برای او شناخته شده  باشد ، هر کس حق رجوع به محاکم ملی صالحه دارد .

ماده 9
احدی  نمی تواند خود سرانه توقیف ، حبس یا تبعید بشود.

ماده 10
هر کس با مساوات کامل حق دارد که دعوایش به وسیله دادگاه مساوی و بی طرفی ، منصفانه و علنا رسیدگی بشود و چنین دادگاهی درباره حقوق و الزامات او یا هر اتهام جزایی که به او توجه پیدا کرده باشند، اتخاذ تصمیم بنماید.

ماده 11
1- هر کس به بزه کاری متهم شده باشد بی گناه  محسوب خواهد شد تا وقتی  که در جریان یک دعوای عمومی که در آن کلیه تضمین های لازم برای دفاع از تامین شده باشد ، تقصیر او قانونا محرز گردد.
2- هیچ کس برای انجام یا عدم انجام عملی که در موقع ارتکاب ، آن عمل به موجب حقوق ملی یا بین المللی جرم شناخته نمی شده است محکوم نخواهد شد . به همین طریق هیچ مجازاتی شدیدتر از آنچه که در موقع ارتکاب جرم بدان تعلق می گرفت درباره احدی اعمال نخواهد شد.

ماده 12
احدی در زندگی  خصوصی ، امور خانوادگی ، اقامتگاه یا مکاتبات خود نباید مورد مداخله های  خود سرانه واقع شود و شرافت و اسم و رسمش نباید مورد حمله قرار گیرد . هر کس حق دارد که در مقابل این گونه مداخلات و حملات ، مورد حمایت قانون قرار گیرد.

ماده 13
1- هر کس حق دارد که در داخل هر کشوری آزادانه عبور و مرور کند و محل اقامت خود را انتخاب نماید.
2- هر کی حق دارد هر کشوری و از جمله کشور خود را ترک کند یا به کشور خود باز گردد.

ماده 14
1- هر کس حق دارد در برابر تعقیب ، شکنجه و آزار ، پناهگاهی جسنجو کند و در کشورهای دیگر پناه اختیار کند.
2- در موردی که تعقیب واقعا مبتنی به جرم عمومی و غیر سیاسی و رفتارهایی مخالف با اصول  و مقاصد ملل متحد باشد ، نمی توان از این حق استفاده نمود.

ماده 15
1- هر کس حق دارد ، که دارای تابعیت باشد.
2- احدی را تمی توان خود سرانه از تابعیت خود یا از حق تغییر تابعیت محروم کرد.

ماده 16
1- هر زن و مرد بالغی حق دارند بدون هیچ محدودیت از نظر نژاد ، ملیت ، تابعیت یا مذهب با هم دیگر زناشویی و هنگام انحلال آن ، زن و شوهر در کلیه امور مربوط به ازدواج دارای حقوق مساوی می باشند.
2- ازدواج باید با رضایت کامل و آزادانه زن ومرد واقع شود.
3- خانواده رکن طبیعی و اساسی اجتماع است و حق دارد از حمایت جامعه و دولت بهره مند شود.

ماده 17
1- هر شخص ، منفردا یا به طور اجتماعی حق مالکیت دارد.
2- احدی را تمی توان خود سرانه از حق مالکیت محروم نمود.

ماده 18
هر کس حق دارد که از آزادی فکر ، وجدان و مذهب بهره مند شود .این حق متضمن آزادی تغییر مذهب یا عقیده  و ایمان می باشد و نیز شامل تعلیمات مذهبی و اجرای مراسم دینی است . هرکس می تواند از این حقوق یا مجتمعاً به طور خصوصی یا به طور عمومی بر خوردار باشد.

ماده 19
هر کس حق آزادی عقیده وبیان دارد و حق  مزبورشامل آن است که از داشتن عقاید خود بیم و اضطرابی نداشته باشد و در کسب اطلاعات و افکار و در اخذ و انتشار آن ، به تمام وسایل ممکن و بدون ملاحضات مرزی، آزاد باشد.

ماده 20
1- هرکس حق دارد آزادانه مجامع و جمعیت های مسالمت آ میز تشکیل دهد.
2- هیچ کس را تمی توان مجبور به شرکت در اجتماعی کرد.

ماده 21
1- هر کس حق دارد که در اداره امور عمومی کشور خود ،  خواه مستقیما و خواه با وساطت  نمایندگانی که آزادانه انتخاب شده باشد شرکت جوید.
2- هر کس حق دارد با تساوی شرایط ، به مشاغل عمومی کشور خود نایل آید.
3- اساس و منشا قدرت حکومت  ، اراده مردم است . این اراده  باید به وسیله انتخاباتی ابراز گردد که از روی صداقت و به طور ادواری ، صورت پذیرد .انتخابات باید عمومی و با رعایت مساوات باشد و با رای مخفی یا طریقهای نظیر آن انجام گیرد که آزادی  رای  تامین  نماید.

ماده 22
هر کس به عنوان عضو اجتماع حق امنیت اجتماعی دارد و مجاز است به وسیله مساعی ملی و همکاری بین المللی ، حقوق اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی خود را که لازمه مقام و نمو آزادانه شخصیت اوست با رعایت تشکیلات و منابع هر کشور به دست آورد.

ماده 23
1- هر کس حق دارد کار کند. کار خود را آزادانه انتخاب نماید ، شرایط منصفانه و رضایتبخشی برای کار خواستار باشد و در مقابل بیکاری مورد حمایت قرار گیرد.
2- همه حق دارند که بدون هیچ  تبعیضی در مقابل کار مساوی ، اجرت مساوی دریافت دارند.
3- هر کس که کار میکند به مزد منصفانه و رضایت بخشی ذیحق می شود که زندگی او و خانواده اش را موافق شئون انسانی تامین کند و آن را در صورت لزوم با هر نوع وسایل دیگر حمایت اجتماعی، تکمیل نماید.
4- هر کس حق دارد که برای دفاع از منافع خود با دیگران اتحادیه تشکیل دهد و در اتحادیه ها نیز شرکت کند.

ماده 24
هر کس حق استراحت و فراغت و تفریح دارد و به خصوص به محدودیت معقول ساعات کار و مرخصی های ادواری ، با اخذ حقوق ذیحق می باشد.

ماده 25
1- هرکس حق دارد که سطح زندگی او ، سلامتی و رفاه خود و خانواده اش را از حیث خوراک ومسکن ومراقبتهای طبی و خدمات لازم اجتماعی تامین کند و همچنین حق دارد که در مواقع بیکاری ، بیماری ، نقص اعضا ، بیوگی ، پیری یا در تمام موارد دیگری  که به علل خارج از اراده  انسان ، وسایل امرار معاش از بین رفته باشد از شرایط آبرومندانه زندگی برخوردار شود.
2- مادران وکودکان حق دارند که از کمک و مراقبت مخصوصی بهره مند شوند . کودکان چه براثر ازدواج و چه بدون ازدواج  به دنیا آمده باشند  ، حق دارند که همه از یک نوع حمایت اجتماعی برخوردار شوند.

ماده 26
1- هر کس حق دارد که از آموزش و پرورش بهره مند شود . آموزش و پرورش لااقل تا حدودی که مربوط به تعلیمات ابتدایی و اساسی است باید مجانی باشد . آموزش ابتدایی اجباری است . آموزش حرفه ای باید عمومیت پیدا کند و آموزش عالی باید با شرایط تساوی کامل ، به روی همه باز باشد تا همه ، بنا به استعداد خود بتواند از آن بهره مند گردند.
2- آموزش و پرورش باید به طوری هدایت شود که شخصیت انسانی هر کس را به حد اکمل رشد آن برساند و احترام حقوق و آزادی های بشری را تقویت کند . آموزش و پرورش باید حسن تفاهم ، گذشت و احترام عقاید مخالف و دوستی بین تمام ملل و جمعیت های نژادی یا مذهبی و همچنین توسعه فعالیت های ملل متحد را در راه حفظ صلح ، تسهیل نماید.
3- پدر و مادر در انتخاب نوع آموزش و پرورش فرزندان خود نسبت به دیگران اولویت دارند.

ماده 27
1- هر کس حق دارد در زندگی فرهنگی اجتماع شرکت کند ، از فنون و هنرها متمتع گردد و در پیشرفت علمی و فوائد آن سهیم باشد.
2- هر کس حق دارد از حمایت منافع معنوی و مادی آثارعلمی ، فرهنگی یا هنری خود برخوردار شود.

ماده 28
هر کس حق دارد برقراری نظمی را بخواهد که از لحاظ اجتماع و بین المللی ، حقوق و آزادی هایی راکه در این اعلامیه ذکر گردیده ، تامین کند و آنها را به مورد عمل بگذارد.

ماده 29
1- هرکس در مقابل آن جامعه ای وظیفه دارد که رشد آزاد کامل شخصیت او را میسر سازد.
2- هر کس در اجرای حقوق و استفاده از آزادی های خود ، فقط تابع محدودیت هایی است که به وسیله قانون ، منحصرا به منظور تامین شناسایی و مراعات حقوق و آزادی های دیگران و برای مقتضیات صحیح اخلاقی و نظم عمومی و رفاه همگانی ، در شرایط یک جامعه دموکراتیک  وضع  گردیده  است.
3- این حقوق و آزادی ها ، در هیچ موردی نمی تواند بر خلاف مقاصد و اصول ملل متحد اجرا گردد.

ماده 30
هیچ یک از مقررات اعلامیه حاضر نباید طوری تفسیر شود که متضمن حقی برای دولتی یا جمعیتی یا فردی باشد که به موجب آن بتواند هر یک از حقوق و آزادی های مندرج در اعلامیه را ازبین ببرد ویا در آن راه فعالیتی بنماید.

 

مناوات

وقتی تا دنیا دنیان          لنگن خر مساوات 

بیچه بتاسیم از حرص ما که مونین موناوات  

ایی چهمواچهم سیرئون  تیر وا دل فخیرئون 

چاره ی کار قناعتن       نه کوت و نه کراوات 

 

ما که  اسیر  دردیم        واغصه توو  نبردیم 

بایه وافکرهم بشیم        واشوورهم بگردیم 

 

زمون رنگ و نارون              نامردمی رواجن 

هر شیخی بیخو شاهن مندیل واجای تاجن 

ایی فصل باج و احتیاج    وقت دروغ و کینه ن 

لیلام ارزش ئونن              انسانیت حراجن 

 

بیچه بتاسیم از حرص   ماکه مونین موناوات 

...                             ... 

 طمع تکنت نزیر خاک      بگه بنین سرجات.. 

                                         

                                                        ۹/۹/۸۵

 

دو شعر از فرمانده چه گوارا

 

شادی و امید

 

 

به یاد می آورم
امید به آینده
اندوهِ آدمی را می شویَد.

همه چیز
در حالِ تکامل است،
قاعده قصه همین است
حلاوت حیات وُ
ترانه هستی
همین است.

به یاد می آورم
انگار همین دیروز بود
آسمانِ هاوانا آبی بود
برای کارگران
از رهاییِ دربندماندگان سخن می گفتم.

حالا
اینجا
باران از سفر بازمانده
زمین، شُسته
شوق، کامل
دامنه ها، سرسبز
و شادمانی
مشغولِ زری بافیِ لحظه به لحظه زندگی ست.
و این همه
زیرِ نورِ وِلَرمِ آفتاب وُ
آواز پرنده می گذرد.

شُکوهِ آدمی
حلاوتِ حیات
ترانه هستی... !

هستی همین است وُ
قاعده قصه همین!

 

کلمه نجات

 

می توانستم شاعری باشم
ولگردِ قمارخانه های
بوینس آیرسمَحفِل نشینِ خواب و زن و امضاء وُ
اعتیاد.
نوحه سرایِ گذشته های مُرده
گذشته های دور
گذشته های گیج.

اما تا کی... ؟

از امروز گفتن وُ
برای مردم سرودن
دشوار است،
و ما می خواهیم
از امروز و از اندوهِ آدمی بگوییم
و غفلتی عظیم
که آزادی را از شما ربوده است.

می توانستم شاعری باشم
بی درد، پُرافاده، خودپسند،
پرده بردارِ پتیارگانی
که بر ستمدیدگانِ ترس خورده
حکومت می کنند.

می دانم!
گلوله را با کلمه می نویسند،
اما وقتی که از کلمات
شَقی ترین گلوله ها را می سازند،
چاره چریکی چون من چیست؟

کلمات
راهگشایِ آگاهیِ آدمی ست
و ما نیز
سرانجام
بر سر ِ معنایِ زندگی متحد خواهیم شد:
کلمه، کلمه نجات!
مردم
ترانه ای از این دست می طلبند ..  

 

جهت یاد آوری

 
منشور جهانی حقوق بشر کوروش کبیر
 

  بخشی از منشور جهانی حقوق بشر 

                  کوروش کبیر
شاه شاهان ایران این سرزمین جاوید 

 

اینک من به یاری مزدا تاج سلطنت را بر سر نهادم اعلام میکنم  

 که تاروز ی که زنده ام و مزدا توفیق سلطنت به من بدهد 

 به دین و آداب و رسوم ملتهایی را که من پادشاه آنها هستم  

محترم خواهم شمرد ونخواهم گذاشت که حکام و زیر دستان من 

 دین و آئین و رسوم ملتهایی که من پادشاه آن هستم و دیگر ملتها را  

مورد تهدید و تحقیر قرار بدهند یا به آنها توهین کنند .

من از امروز که تاج شاهی به سر نهادم تا روزی که زنده ام  

و مزدا توفیق سلطنت را به من بدهد هرگز سلطنت خود را به هیچ ملت  

تحمیل نخواهم کرد و هر ملت آزاد است که مرا به سلطنت قبول کند یا نکند 

 و هرگاه نخواهد من را پادشاه خود بداند من برای سلطنت ان ملت مبادرت  

نخواهم کرد . من تاروزی که پادشاه کشورهای ایران و بابل و جهات اربعه  

هستم نخواهم گذاشت که کسی به دیگری ظلم کند و اگر شخصی مظلوم  

واقع شد من حق ویرا از ظالم خواهم گرفت و به او خواهم داد و ستمگر را  

مجازات خواهم کرد .

من تاروزی که پادشاه هستم نخواهم گذاشت مال منقول یا غیر منقول  

دیگری را به زور یا به نحو دیگر بدون پرداخت بهای آن و جلب رضایت صاحب مال 

 تصرف نماید .

من تا روزی که زنده هستم نخواهم گذاشت که شخصی دیگری را به بیگاری 

 به گیرد و بدون پرداخت دستمزد او را به کار وادارد .

من امروز اعلام می کنم که هرکس آزاد است که هر دینی را که مایل است  

بپرستد و در هر نقطه که می خواهد سکونت گزیند مشروط بر آنکه در انجا حق کسی را غصب نکند .

وبه هرشغلی که میخواهد بپردازد و مال خود را به هرطریق که میخواهد  

به مصرف به رساند مشروط برآنکه لطمه به حقوق دیگران لطمه نزند .

من امروز اعلام می کنم که هرکس مسئول اعمال خود می باشد و هیچ کس 

 را نباید به مناسبت تقصیری که یکی از خویشاوندانش کرده مجازات کرد .  

و مجازات برادر گناهکار بر عکس بکلی ممنوع است و اگر یک فرد از خانواده  

یا طایفه ای مرتکب تقصیری شود فقط مقصر باید مجازات شود نه دیگران .

من تا روزی که به یاری مزدا سلطنت می کنم نه خواهم گذاشت که مردان  

و زنان را به عنوان غلام و کنیز به فروشند و حکام زیر دستان من مکلفند که 

 در حوزه حکومت و ماموریت خود مانع از فروش و خرید مردان و زنان به عنوان 

 غلام و کنیز شوند .

رسم بردگی باید به کلی از جهان برافتد و از مزدا خواهانم که مرا در راه اجرای تعهداتی که نسبت به ملتهای ایران و بابل و ملتهای ممالک اربعه برعهده گرفته ام موفق گرداند .

عزادار

شب جزئی از روز است 

اما سیه پوشیده از فقدان خورشید 

با دامنی خیس از ستاره ..

ذهن پونه

آه از چکیدن اشک 

بر ارغوان گونه 

وای از خزیدن شک 

در ذهن زرد پونه 

آه از سکوت جنگل 

آه از هجوم پائیز 

وای از سقوط بهمن 

بر حجم سبز جالیز ...

 

 

غمنامه

چه روزهایی است این روزها

می نویسم برای اینکه رها شوم

به یاد روزهایی که برای رهایی می نوشتم

چیزی از درون می خورد مرا

آری همان خرچنگ کذایی ،  همان لعنتی 

 چه تلخ است این روزهای پیش از باران

چه احساس تلخی دارم

توان نوشتن را از دست داده ام

چه برسد به سرودن

آن شور وجذبه  آن حال و هوا

کی بر خواهد گشت نمی دانم... 

اگرشعر مرا در این خارزار

 در این کویر رها کند

بی پناه ترین خواهم بود

اگر شعرمرا نسراید

خواهم افسرد  خواهم مرد

از درون متلاشی شده ویک دنیا 

آرزوی آزادی را...

 به سوی نور خواهم برد... 

چه روزهای غم انگیزی 

نمی دانم چگونه آن من

 از من گریخت

ای کاش به دیگران معرفی اش نمی کردم

ای کاش با هرکسی همنشینش نمی کردم 

آی باران 

تا بیایی جانم را به لب رسانده ئی 

مثل همیشه چه رویائی بود شهریور و مهر

و چه تلخ است آبان و آذر 

 

وچه شادی بخش است بوی بهمن و اسفند

وچه زیباست فروردین و اردیبهشت

و خرداد  خورداد 

وچه زجرآور خواهد بود دوباره

آمدن تیر و  مرداد  بد 

دلم برای چه تنگ است نمی دانم...

احساس تلخی وجودم را فراگرفته 

ای کاش نسیمی بوزد

ای کاش بارانی ببارد

از این همه آدمهای رنگارنگ که می بینم

ویکیشان را نمی شناسم

و با هیچکدامشان احساس همراه بودن ندارم

بدم می آید....

صمیمان دیروز نیز صمیمیت را از دست نهاده اند

دلم برای که تنگ است نمی دانم 

برای من که از من گریخت

برای شعر که دیگر فراموشم کرده

یا برای دستی که بوی دوستی می داد

چه روزهای تلخیست این روزها... 

... نکند من هم مثل بعضی ها سرم به جایی خورده

ویا شاید مثل خیلی ها چیزی به سرم خورده ...

نمی دانم هرچه هست منگم وگیج  شاید از بلندای رویائی پائینم انداخته اند...

شاید .. نمیدانم ..

من هی چ چی ز نمیدانم ....