..شیدستان.. شریف ..

..سرزمین روشنایی..بسوی صلح.آزادی.دموکراسی.وجامعه مدنی..

..شیدستان.. شریف ..

..سرزمین روشنایی..بسوی صلح.آزادی.دموکراسی.وجامعه مدنی..

یا رب..

یا رب کرمی کن که پریشان نشوم 

محتاج به بیگانه و خویشان نشوم 

بی منت خلق خود مرا روزی ده ، 

تا از در تو بر در ایشان نشوم ...

رویای خیس..

 

 

این ابرها چه نرم می روند

آن هواپیما چه ساکت است

ستاره ها چه کم شده اند..

انگار همه سقوط کرده اند

ماه هم زیر درخت سیبی

خوابیده انگار..

خروس های محله ی ما

امشب خوابشان نمی برد

خواب تو را دیده اند شاید

در چرت کوتاهشان..

سگ ها که پارس میکنن

خورشید هم

 بی خیال طلوع فردا

می شود..

شهر آسوده کنار ساحل

دراز کشیده و گوش

به لالائی دریا سپرده

تو ولی بالای آن ابرها

نشسته ای وآسمان خاطر مرا

 رنگ می کنی..

پائین نمی آیی نه!

آنجا نشسته ای و دلم را

تنگ میکنی..

کاش باران میگرفت و

می زدود این همه غبار را

از ذهن زمین..

و من رویای خیس تو را

بغل میزدم همین...

                       21/1/89

بهار..

تا سبز شدیم اسیر پائیز شدیم 

پامال سم سپاه چنگیز شدیم 

تا داد بلند از ستم ها کردیم 

ضد وطن وخدا ودین نیز شدیم 

... 

 

عجز..

عجز تبر از قطع شاخه های سبزت 

معجزتی ست،

که تبردار را کلافه می کند 

آنگاه که برجای هر زخم 

جوانه می رویانی، 

آتش به جان تبرزن می زنی،وطن..