..شیدستان.. شریف ..

..سرزمین روشنایی..بسوی صلح.آزادی.دموکراسی.وجامعه مدنی..

..شیدستان.. شریف ..

..سرزمین روشنایی..بسوی صلح.آزادی.دموکراسی.وجامعه مدنی..

احمد سیا..

یادش بخیر آآنروزها...

چقدر با احمد سیا سر و کلّه میزدیم و کل کل میکردیم، تا اسم سگش را عوض کند، اما بخرجش نمی رفت که نمی رفت. چقدر اسمهای خارجی و خوب برایش پیدا میکردیم، میگفت نه ، سگ خودمه هر اسمی خودم بخوام صداش میکنم. میگفت تازه این اسم را از یک فیلم آمریکائی یاد گرفتم. بهش می گفتیم آمریکائیها که آدم نیستن جنایتکار و آدمکشن همه شون.. اسم سگ باید کوتاه و قشنگ باشه مثل جو .. بل.. یا جیم و جان... اما گوشش بدهکار نبود.. ما هم سر لجش با دوستان سگش را پاپی صدا میزدیم.. اما خودش فقط همان اسم را با شوق خاصی صدا میزد..

تا یک روز ظهر تابستان که صدای ترمز ماشینی در کوچه با صدای سگی در هم آمیخت.. و بعد از آن صدای داد و فریادهای احمدو...

همسایه ها همه از خانه ها بیرون آمده بودند..

و احمد را می دیدند که به دیوار تکیه داده بود..

و سگش که در حال جان کندن بود..

و احمدو که با گریه التماس میکرد .. فیدل بلند شو..

اما سگ بیچاره نفس های آخرش را میکشید..


ع.شریف.  

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد