..آه ای آزادی...

ای والا کلام..

..آه ای آزادی...

ای والا کلام..

مدرسه امریکاها...

مدرسه ی امریکاها

 

  آمریکاها برای نابودی اسطوره ای چه گوارا همه ی تلاش خود را به کار بسته اند تا شاید بتوانند بعد از گذشت چهل سال از شهادت اسطوره ای او این بار موفق به کشتن او شوند .

بعد از فیلم ضعیف و مزخرف خاطرات موتورسیکلت که شخصیت جوانی او را قبل از انقلابی شدن اش نشانه رفته بود و سعی داشت او را جوانی احساساتی و هوسباز و بی قید و رها از پایبندی های اخلاقی نشان دهد این بار نویسنده همان فیلمنامه یعنی خوزه ریوه را دست به خلق شاهکار دیگری زده و تئاتر مدرسه آمریکا ها را به روی صحنه برده است که به 48 ساعت آخر زندگی او می پردازد و سعی دارد او را شخصیتی مستاصل و شکست خورده و ذلیل و ژولیده نشان دهد که در ساعتهای آخر عمرش نیز دل به عشق معلم مدرسه می بندد .

 

به نظر می رسد که امپریالیستها با انواع حیله های تبلیغاتی بعد از نزدیک به چهل سال با اینکه  چه گوارا  را نابود کرده  و او را در زیر باند فرودگاه لاپاز دفن کردند و دست بریده اش را برای فیدل فرستادند هنوز اما نتوانسته اند اسطوره ی چه را شکست بدهند و هنوز باید دلارهای کثیف شان را خرج کنند تا شاید در چهلمین سالگرد او یعنی 9 اکتبر 2007 اندکی اسطوره ی جاودانه ی او را خدشه دار کنند آیا موفق خواهند شد ؟

سالها قبل تصویر او را بر شیشه های ویسکی زدند و خوانندگان مزلف و مبتذل تی شرتهای عکس او را پوشیدند تا او را لاابالی و اوباش و بی قید و آزاد از قواعد اجتماعی و خانوادگی جا بیندازند .

فیلم ساختند و تئاتر، و بیش از این نیز خواهند ساخت اما هر جا که اعتراضی باشد عکس او پرچم اعتراض است . همچنان که خلق کردن شخصیتهای ان قلابی توسط سازمان سیا نتوانست جای او را در قلب انقلابیون بگیرد .

شخصیت اندیشمند و اسطوره ی انقلابی او سالها الهام بخش اعتراض و مبارزه بر علیه بی عدالتی و تبعیض طبقاتی خواهد بود و نو محافظه کاران راهی ندارند جز اینکه پرچم لیبرال دموکراسی و افراط گرایی مذهبی را بر افرازند و مثل همیشه دست به دامن مذاهب شوند و آنها و پیروانشان را مورد سوء استفاده قرار دهند و... بر خر مراد سوار شوند.

۹ اکتبر سی و نهمین سالگرد اعدام ناجوانمردانه اش توسط عمال امریکا گرامی باد .

جمعه 14 مهر‌ماه سال 1385 | نظ

مدرسه امریکاها...

مدرسه ی امریکاها

 

  آمریکاها برای نابودی اسطوره ای چه گوارا همه ی تلاش خود را به کار بسته اند تا شاید بتوانند بعد از گذشت چهل سال از شهادت اسطوره ای او این بار موفق به کشتن او شوند .

بعد از فیلم ضعیف و مزخرف خاطرات موتورسیکلت که شخصیت جوانی او را قبل از انقلابی شدن اش نشانه رفته بود و سعی داشت او را جوانی احساساتی و هوسباز و بی قید و رها از پایبندی های اخلاقی نشان دهد این بار نویسنده همان فیلمنامه یعنی خوزه ریوه را دست به خلق شاهکار دیگری زده و تئاتر مدرسه آمریکا ها را به روی صحنه برده است که به 48 ساعت آخر زندگی او می پردازد و سعی دارد او را شخصیتی مستاصل و شکست خورده و ذلیل و ژولیده نشان دهد که در ساعتهای آخر عمرش نیز دل به عشق معلم مدرسه می بندد .

 

به نظر می رسد که امپریالیستها با انواع حیله های تبلیغاتی بعد از نزدیک به چهل سال با اینکه  چه گوارا  را نابود کرده  و او را در زیر باند فرودگاه لاپاز دفن کردند و دست بریده اش را برای فیدل فرستادند هنوز اما نتوانسته اند اسطوره ی چه را شکست بدهند و هنوز باید دلارهای کثیف شان را خرج کنند تا شاید در چهلمین سالگرد او یعنی 9 اکتبر 2007 اندکی اسطوره ی جاودانه ی او را خدشه دار کنند آیا موفق خواهند شد ؟

سالها قبل تصویر او را بر شیشه های ویسکی زدند و خوانندگان مزلف و مبتذل تی شرتهای عکس او را پوشیدند تا او را لاابالی و اوباش و بی قید و آزاد از قواعد اجتماعی و خانوادگی جا بیندازند .

فیلم ساختند و تئاتر، و بیش از این نیز خواهند ساخت اما هر جا که اعتراضی باشد عکس او پرچم اعتراض است . همچنان که خلق کردن شخصیتهای ان قلابی توسط سازمان سیا نتوانست جای او را در قلب انقلابیون بگیرد .

شخصیت اندیشمند و اسطوره ی انقلابی او سالها الهام بخش اعتراض و مبارزه بر علیه بی عدالتی و تبعیض طبقاتی خواهد بود و نو محافظه کاران راهی ندارند جز اینکه پرچم لیبرال دموکراسی و افراط گرایی مذهبی را بر افرازند و مثل همیشه دست به دامن مذاهب شوند و آنها و پیروانشان را مورد سوء استفاده قرار دهند و... بر خر مراد سوار شوند.

۹ اکتبر سی و نهمین سالگرد اعدام ناجوانمردانه اش توسط عمال امریکا گرامی باد .

جمعه 14 مهر‌ماه سال 1385 | نظ

کجا تو و مارتین..

 

                                                         "برای کودکان بیگناه سوریه" 

چگونه کینه که درد است، خود دوای درد تواند بود 

 

چسان آتش عشق چنین خاکستر و سرد تواند بود 

 

چه انتطاری ز مردم دوران، شرف و غیرت وِ همیّت مرد 

 

چگونه برده زاده ای زنگی تبار، آری آزاده مرد تواند بود  

 

کجا تو و آن شیر مرد ، پیر‌ ِمبارز ، شجاع ،  نلسونِ ما 

 

که مانَد و لای دل ها ، ماندنی ترین فرد تواند بود 

 

کجا تو و مارتین،کجا تو و پاتریس،تو و موگابه و مالکوم 

 

کجا تو و نجوما، که یادآور نامشان رنگ و روی زرد تواند بود 

 

کجا تو و نکرومه ، کجا تو و کابیلا، لیاقت نام تو اوباما آری 

 

و آن سعودی ملعون، کاری که موسی چومبه کرد تواند بود..

 

------------------------------------------------------------------------------

 نلسون ماندلا:بنیان گذار کنگره ملی افریقا و مبارز ضد آپارتاید 

مارتین لوترکینگ: مبارز جنبش حقوق مدنی سیاهان آمریکا 

پاتریس لومومبا: مبارز استقلال طلب کنگو  

رابرت موگابه: رهبر مبارزان زیمبابوه

مالکوم ایکس: خشمگین ترین سیاه ،مبارز آمریکایی 

سام نجوما:رهبر مبارزان نامیبیا

قوام نکرومه: رهبر استقلال غنا 

لوران کابیلا:از رهبران مبارز کنگو  

باراک اوباما:رییس جمهور جنگ طلب آمریکا که مارتین لوترکینگ و 

نلسون ماندلا را الگوی خود می دانست.

سعودی ملعون: شاهزاده بندر بن سلطان معروف به بندر بوش 

رییس سازمان اطلاعات عربستان سعودی 

موسی چومبه:سیاه خائنی که باعث اسارت وقتل پاتریس لومومبا 

بدست بلژیکیها شد.