..شیدستان.. شریف ..

..سرزمین روشنایی..بسوی صلح.آزادی.دموکراسی.وجامعه مدنی..

..شیدستان.. شریف ..

..سرزمین روشنایی..بسوی صلح.آزادی.دموکراسی.وجامعه مدنی..

انتشار خشم

 

  

تاختن درخیابانهای پایتخت باخیالات تخت

شعبان بی مخ ها و رمضان یخی های بدبخت

اسمال تیغ زن های عبوس و اوین وکهریزک ...

خشم غره ها وعربده های سخت...

فالانژهای سعد حداد وسمیرجعجع

خمرهای سرخ پل پوت

یانکی های ویتنام

افسران استخبارات بعث ...

تروریستهای یک چشم القاعده...

کشتارگران سومالی  سودان  روآندا

درفلسطین ولبنان و در صعده ی یمن

در عراق زخمی و در افغانستان مظلوم

درهیئتی جدید  همسفربا

شوکران تلخ لحظه ها

برشما نیز میرود زمان

می جهد تیرش از چله ی کمان

خاک وخون دستیارتان

انتشارخشم وکینه کارتان.

گماشتگان گوبلز گستاخان اس اس

وحشت آفرینان چکای استالین

سیاه جامگان موسولینی...

سرجوخه های فاشیست ژنرال فرانکو

گوریل های آگوستو پینوشه اوگارتی

شکارچیان آرژانتین  اروگوئه  بولیوی

لیست های سیاه سربه نیست

کباب جوجه های کمونیست

پیشوای اکنونتان کیست...

با شمایم کدامتانید

 اکنون خراب خشم

باطوم دار وفلفل افشان و

 بسته گوش وچشم.

بی گمان درهر زمان  در هرمکان

پیشوایتان شیطان است

او که در مصاف دائم

با انسان است..

خاک و خون دستیارتان

انتشار خشم وکینه کارتان.

 

و شب از ..

 

 

باز در باغ صدای علفی پیچیده، 

                    که به پاکوبی رستن 

                              به سر خاک لگد می کوبد 

            و شب از شادی او 

                               سرشار است ..

بایدش ...

 

 آن چوپان ،  

که گله یی گسترده را 

در سیطره دارد 

سگان بسیار 

بایدش بود.. 

.. و نی زدن را نیز، 

خوب باید 

آموخته باشد ... 

 

ما را چه می شود؟!

                                        

صدا وسیمای جمهوری اسلامی وبرنامه بیست وسی اشتباه بزرگی مرتکب شد

و گامی بلند درجهت اهداف امریکا (که همان هرچه بیشتر رادیکالیزه کردن

جنبش اصلاحی- اعتراضی مردم ایران است) برداشت. همین اشتباه را رادیو

تلویزیون ملی در13آبان 57 انجام داد واعتراض دانشجویان وسرکوب خونین

آنان را در اخبارساعت 20خود پخش کرد تا مردم را بترساند.اما آن صحنه ها

موجب تندتر شدن اعتراضات مردم نسبت به رژیم شاه شد. بعدها معلوم شد

انقلابیون هم درپخش آن برنامه دخیل بوده اند. با این تجربه باید بپذیریم که در

مجموعه جناب ضرغامی هم ضدانقلابیونی هستند که اهداف دشمنان نظام و

انقلاب را پیگیری میکنند. که همان تندتر کردن حرکت اعتراضی مردم است

وهر انسان عاقلی میداند در حرکتی اعتراضی که سلیقه های گوناگون شرکت

دارند عکس پاره کردن وشعارها وآتش زدن ها پیش می آید.اما اینکه این کارها

را به جنبش سبز( که رهبران وافراد شاخص آن بارها در بیانیه هاشان اهداف

خود را اعلام کرده والتزام خود را به قانون اساسی وحتی ولایت فقیه نشان داده

وخود را دلسوز انقلاب ومردم می دانند) نسبت دهند عملی ناجوانمردانه وغیر

اخلاقی است. مگر اینکه بپذیریم صحنه سیاست ما نیزمثل همه جای دنیا از

اخلاق گریزان است.

اما رهبران جنبش سبز ومردم وجوانان سبز اندیش این جنبش را حرکتی در

راستای اصلاح کج اندیشی ها وبرای اعتلای انقلاب وپیشرفت وتوسعه نظام

می دانند. اما عده یی که خود را صاحب انقلاب وقیم مردم می پندارند این

دیدگاه را برنمی تابند و مخالفان خود را مخالف انقلاب.نظام وامام می دانند و

مزدوران امریکا و انقلاب مخملی. وحال آنکه خودشان هم می دانند که اینگونه

نیست ومنش آنان با رفتار امام وپیروانش فاصله گرفته وخود را محور یافته اند

که آغاز هر پایانی همین است و بیهوده خود وهوادارانشان را فریب می دهند..

اصولا انقلاب مخملی نوعی اعتراض آرام وهمگانی با کمک کشورهای غربی

برای فروپاشی حکومت های دیکتاتوری باقی مانده از بلوک شرق بود ..

که آخرین آن دیکتاتوری صدام حسین بود .. اما به علت خشونت بیش از حد

بعثی ها و نبود امکان اعتراض مردمی در آنجا جواب نداد و مجبور به جنگ

شدند .. اما آغایان که رهبران جنبش سبز را مخملی و مردم خواهان اصلاحات

ومعترض به کج اندیشی ها واعمال غیرقانونی را مزدور امریکا و اسرائیل

میدانند.. متوجه نیستند.. که این نظام و این انقلاب .. دیکتاتوری باقی مانده از

بلوک شرق و حکومتی درحد دیکتاتوری صدام حسین نیست اگرآنها چنین

تصوری را با رفتاروگفتارخود درمردم وجهانیان ایجاد کرده اند باید بروند

بمیرند واین ننگ را نپذیرند .. نه اینکه ندانسته آن را جار بکشند..  

این نظام و انقلاب حاصل تلاش ها ومبارزات وخون دل خوردن ها وشهید 

دادن های نسلی مجاهد ومردمی بپا خاسته برای عدالت وآزادی و زندگی

سعادتمندانه در پناه بهترین قوانین بود.. و حال اگر بعد از سی سال به اینجا

رسیده اند که می بینیم و زندگی فلاکت باری بدتر از سی سال پیش دارند

مقصر آنان نیستند . مقصر نامحرمانی اند که انقلاب ملتی را حکومت فرض

کردند وکرسی خدمت به محرومین را تخت حکمرانی می دانند..  

 

و حالا چه راحت همه مردم تن به مهندسی افکار و جنگ روانی دشمن میدهند

ومیپذیرند نظام حکومتی که سی سال برای آن خون دل خورده اند دیکتاتوری

خوانده شود و از این که رهبرشان عنوان دیکتاتورسال گرفته خوشحال اند و از

اینکه سپاهشان که روزی از پاکترین فرزندان این سرزمین وسبزترین نیروهای

انقلاب بودند با گارد ریاست جمهوری صدام مقایسه می شود خرسند اند و از اینکه

بسیجیان که از متن مردم اند فاشیست ومزدورخوانده شوند در پوست نمی گنجند..

ما را چه می شود؟! آیا در بین اندیشمندان و بزرگان این قوم یک نفر پیدا نمی شود

که خیر وصلاح این سرزمین و این ملت رنج کشیده بیچاره را بخواهد.. آیا در این

سی سال به اندازه ایل و تبار وچند نسل بعد وحزب وگروه خود ازبیت المال این بیچاره ملت

 نبرده اید که حالا دیگر بس کنید و به فکرملت باشید .. نه اینکه یارانه هارا صدقه شان کنید ..

 ای کاش سرسوزنی اندیشه وبه اندازه ارزنی صداقت و جو یی جوانمردی داشتید ... 

 

سیب

 

باران مهر 

اگرنبارد ، زمین 

     چون سیبی گندیده 

           بر مداری متعفن 

               خواهد چرخید... 

 

چه رها..

 

چه خوش است حال مرغی 

که قفس ندیده باشد 

 

چه نکوتر آنکه مرغی 

ز قفس پریده باشد 

 

پر و بال ما ببستند و 

در قفس گشودند 

 

چه رها چه بسته مرغی 

که پرش شکسته باشد.. 

 

                  ؛دکترشفیعی کدکنی؛ 

                                          

تشویش هزار آیا..

 

 

آیا وقت آن نرسیده که رشد فکری ملتی بزرگ را بپذیرند؟

آیا ملتی که صد سال از اولین انقلابش برای عدالت وآزادی

میگذرد هنوز لیاقت آنرا ندارد که از حداقل حقوق انسانی

وقانونی خود برخوردار شود؟

آیا خدمتگذارانی که بعنوان نخبگان ملت اداره امورکشور

را به لطایف الحیل ازطرف مردم بدست گرفتند حق دارند

اینطور کودکانه با امنیت ملی کشوری بزرگ درموقعیتی

حساس بازی کنند؟ لجاجت های بچگانه وخودمحوری های

احمفانه را سیاست بدانند؟

آیا کسانی  که معنی تغییرات دموکراتیک را درک نمیکنند

میتوان سیاستمدار نامید؟

آیا بسیجیان مظلومی که 8سال بعنوان سپر انسانی دربرابر

پیشرفته ترین سلاح ها قرار گرفتند را چماقدار اهداف خود

کردن وبعنوان عمله ی ظلم وسرکوب در برابر مردم قرار

دادن عملی علی پسند است؟

آیا اگر تمام سازمان های جاسوسی دنیا باهم همکاری میکردند

میتوانستند چنین شکاف عمیقی را دریک ملت و انقلاب ایجاد

کنند؟

آیا کودن هایی که پس از سی سال هنوز الفبای سیاست را

نیاموخته اند حق دارند به نمایندگی ملتی نجیب وارد مباحث  

استراتژیک سیاست شوند؟ 

آیا هنوز هم آغایان عمق فاجعه را درک نکرده اند؟

آیا نومحافظه کاران راست وحشی  این هم مسلکان بوش کوچک

و پیروان ساموئل هانتینگتون هنوز هم باید به نمایندگی از ملت

ایران بر طبل جنگ تمدن ها بکوبند؟

چقدر باید مسلمانان احمق باشند و ندانند که یکی یکی کشورهای

شان را تقدیم دشمنشان میکنند و هنوز هم برای چار وجب فلسطین

که شصت سال پیش باخته اند نوحه سرایی میکنند..

چگونه نمیدانند بعد از پاکستان نوبت ایران وبعد از ایران نوبت

ترکیه خواهد بود؟

نفرین چندین نسل از آیندگان نثارتان که ازدرک چنین حقایق روشنی

عاجزید...

آیا هنوز هم نیاز به وحدت میهنی و آشتی ملی را احساس نمیکنید؟

آیا انحصارطلبی وخودمحوری و هوچی گری برای اداره یک کشور

کافیست؟

آیا شم منفعت طلبی تان به شما آغاز زیان دیدن را گوشزد نمیکند؟

و... هزاران آیای دیگر...

 

به نو کردن روزی کهنه برآمدن..

16آذر امسال با تمام سالهای گذشته تفاوت خواهد داشت

وتشابه خاصی نیز با اولین16آذردارد و آن هم اعتراض

به کودتاست .. آن کودتا با همکاری استعمارگران جهانی

و سوء استفاده از لومپنیسم داخلی و متحجرین مذهبی و

علم کردن آنان در برابر دولت ملی مصدق  انجام شد..

اکنون نیز جنبش دانشجویی مدعی ست کودتایی توسط

متحجرین مذهبی ولومپنیسم مدرن علیه جمهوریت نظام

صورت گرفته هرچند این بار درظاهرکودتاچیان ادعای

مخالفت با امریکا و استعمارگران را دارند اما نتیجه به

سود همانها وضرردموکراسی و منافع ملی مردم ایران است.

 16آذر در اعتراض به ورود نیکسون به ایران

وبه تبع آن اعتراض به سیاستهای امپریالیستی آمریکا و

شرکت درکودتا و نابودی دموکراسی نوپای مردم ایران

 بود. جنبش دانشجویی بعنوان شاخک های حساس 

                                                                

            

جامعه ی هرروزگار بطور طبیعی کار خود را انجام

 خواهد داد و منتظر دستور واجازه از کسی نخواهد بود..

جنبش دانشجویی بنا به طبع خود و متاثر ازشرایط جامعه

 وحوادث جهان امروز هم مطالباتی دارد  وهرنظام و

 حاکمیتی برای کسب مشروعیت اجتماعی و جلوگیری از

تنفرعمومی نسبتبخود بجای سرکوب باید راه تعامل را برگزیده

وبه دیده یاحترام به آن نگاه کند. که احترام به جامعه وقانون

 وخود حاکمیت بعنوان مجری قانون است ..

اما حاکمیت بنا به آنچه خود مصلحت می داند راه دیگری را

در پیش گرفت وبین خود و حداقل پنجاه درصد جامعه شکافی

عمیق را ایجاد کرد  که با اندکی دور اندیشی می توانست از

حوادث پس از انتخابات منطبق با منافع ملی و حتی در جهت

تقویت ولایت مطلقه ی فقیه کمال استفاده را ببرد .. اما نکرد

و چنین شد که دیدیم و خواهیم دید .. و اگرذکاوت و زیرکی

دلسوزان مردم وعقلای قوم وعلما دینی و جوانان ودانشجویان

ازچپ تا لیبرال وملی گراها ومذهبی ها وسکولارها ...

همه وهمه نباشد کودکانه دستاوردهای صد سال اخیر ملتی

 بزرگ را با کج اندیشی و انحصارطلبی بر باد خواهیم داد...

                                    هرگز چنین مباد.. بدرود.

                                          15آذرماه88  

آیاما؟

 

ارتش امریکا با سلاح های فوق مدرن و پیشرفته سی سال است  

 در انتظار موقعیت و بهانه ی لازم برای هجوم به ایران است  

و این حمله دلایل خاص خود را دارد ... 

  

  اما آیا مردم ایران ودولتمردانش با اتخاذ تصمیم های نسنجیده 

  و سیاست گری های ناشیانه این فرصت و بهانه را به آنها خواهند داد 

  و مانند صدام حسین و یارانش در دام حیله های حریف خواهند افتاد  یا نه  

  ذکاوت ایرانی بار دیگر به دادشان خواهد رسید ... تا اینجا که آنها موفق بوده اند 

  و رژیم مدعی انقلابی گری آرمانخواه را تا حد خشن ترین دیکتاتوری های جهان سومی 

  وکمی هم قرون وسطایی در انظار جهانیان تنزل داده اند ... واین ممکن نبود مگر با ناشیگریهایی 

  که دولت و ملت ایران متحدا در محیط اطلسی سیاست جهانی به نمایش گذاشتند ... 

  تاریخ قضاوت خود را بی رحمانه اعمال خواهد کرد ...  

    به امید بهروزی ایرانیان  

    وسربلندی ایران عزیز.. 

باران اول

 

... و باران آمد ... اینجا ...

            با موی پریشان و

 لبخند درخشانش

زمین لغزید

 عطر ناب باران

در تن و جانش

 

طبیعت نیزچون ما

گشت خرسند

ازشروع بار و احسانش... 

 

 

دولت بیل مکانیکی

 

برمن که صراحی زدن وخرقه حرامست

ای مجلسیان !!  راه خرابات  کدامست...

قراربود نفت را برسرسفره ی مردم بیاورند

 نه اینکه نانشان را از سفره بگیرند ونفتی کنند

هرچند کیست که نداند قرارهای این سی ساله

همه با باد آمده و از یاد رفته اند

و ولی نعمتان مانده اند و بند تمبان شان...

که آن درون تمبانشان نیز اخیرا از دست تطاول

در امان نماند و دیدیم که چه شد ...

و درآخرهم پزشک وظیفه ی  بینوا مقصر اصلی کهریزک

شناخته خواهد شد...

همان قصه ی واجبی و سعید امامی... 

 

 همان جشن برپاست..

 

اما مجلس در هیچ دوره یی اینچنین بی چرا

ابزار مطامع جناح در قدرت نبوده است

و دولت نیز در هیچ دوره یی چنین گستاخ و بی پروا

پاشنه بر دنده ی خر مراد نکوبیده است .. واین از

عجایب روزگار است ..

که دولت فوق تخصص تمام رشته ها

آنچه دیگران با زحمت سی ساله رشته اند را

براحتی سه روزه پنبه میکند..

و عجیب تر اینکه دولت بیل میکانیکی

با ادعای مردمی بودن ضدمردمی ترین اعمال را

مرتکب میشود..

و با ادعای کمک به محرومین آنان را آگاهانه یا ناآگاهانه

درحال به خاک سیاه نشاندن است.. 

وهشدارهای کارشناسان علوم سیاسی

و اخطارهای متخصصان علوم اقتصادی

وبیدارباش های جامعه شناسان و دانشمندان علوم اجتماعی را

به سخره میگیرد و اصل علم را علوم مهندسی میداند واین

کمال نادانی ست.. 

وای کاش همین دکتراهایشان را بی رانت سپاه وانجمن های

اسلامی گرفته بودند..

با این حال ای کاش دغدغه ی همین انقلاب و نظام مقدسی که

سنگش را به سینه میزنند داشتند..

و اجرای طرح های سنگین اقتصادی را که در حالت عادی

چالش برانگیزاست در این موقعیت حساس والتهابی آغاز

نمی کردند..  

 

صلاح خویش خسروان دانند.. 

اما ای کاش منش خسروان نیز داشتند.. 

 

سیزدهم آبان رفت ... وچه سنگین هم

 شانزده آذر هم خواهد آمد.. 

وهمه ی روزهای تاریخی سال که هر کدام دربرهه ای خاص

ودولتی خاص رخ داده اند... خواهند آمد  واین دولت

با نابخردی تمام روی همه ی آنها را سفید خواهد کرد ...