خواب می رباید از من
شبچراغی که چشمان توست..
و تاب می ستاند از دل
عشقی که در گمان توست..
مرا به آسمان می خوانی
به آبی بی ادعای دل
به مسلخ حرص وآز
به فراز بلند مهربانی
به استغنای نیاز..
و ستایش تو
در نفسها جاریست..